جغد

ساخت وبلاگ
سفر مشهد همیشه برای من خوبه مخصوصا اگه یهویی طلبیده بشی و توی یه ساعت لباس جمع کنی و دسته جمعی با خونواده بری.. پنج شنبه عروسی پسرعمه بود و رفتن ما خیلی احتمالش کم بود منتها همه چی دست به دست هم داد که ماهم راهی بشیم  عروسی پنج شنبه بود و ما سه شنبه رفتیم  تعدادمونم زیاد بود ما و مامانم اینا و آجیم جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 89 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 4:54

بعد از چند روز دسته پنجه نرم کردن با یه بیماری بی نام تشریف آوردم  به قول مهری عزرائیلو جواب کردم و هستم در خدمتتون:) ولی خوبیش به این بود که عزیز شدم و برای بار هزارم ثابت شد بهم به غیر از خونوادم و دوستام رو کسی حساب نکنم  با اینکه خواهرشوهر میدونست مریضم اصلا نپرسید دیگه حالمو  البته من به هییییچ جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 18:07

امشب همسرجان یکی از استعداد های شکوفا نشده ایران در زمینه شعر و ادب فارسی شعری رو در وصف من سرودند که هر چقدر هم در موردش فکر کنی بازم به معنی والای اون دست پیدا نمیکنی ...  اینجا اولین جایی هست که شعر های گهربارشون منتشر میشه  خواهش میکنم با ذکر منبع کپی کنید تا نام صاحب اثر گم نشه و خدای نکرده حقی جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 0:05

دیروز سخت ترین امتحانم با سخت گیرترین استادم بود  موفق شدم تا جمعه ظهر یه دور کامل بخونم اما درسای محض رو کمتر از سه دور بخونی جواب نمیده  ساعت ٣جمعه خواهرم از خونه مامانم زنگ زد و گفت بیاین افطاری اینجا  دلمم تنگ شده بود برای ابجیم و رفتیم  اینجوری شد که نتونستم یه دور دیگه بخونم  به این امید بودم جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 0:05

امتحانام که پنج شنبه تموم شد اولین کارم نوشتن یه پست بود ولی فکرم درگیر بود حس خوبی نداشتم پستی هم که نوشتم به دلم ننشست پاکش کردم  امروزم که مثلا عیده و ساعت ١١با سردرد بیدار شدم و قرصم خوردم خوب نشدم  ناهار مورد علاقه همسرجان  چلومرغ درست کردم منتها نمیدونم امروز چمونه مدام داریم بهم میپریم  بخاطر جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 0:05

پست قبل رو که نوشتم به جای خالی شدن پر شدم عین همیشه خودمو توی بغل همسر مچاله کردم و نیم ساعتی گریه کردم ازم نپرسید چرا میدونست حالم خوب نیست  بعدش که آروم شدم از همه ی دل مشغولی هام گفتم و بازم مثل همیشه فقط خودش تونست آرومم کنه و ته دلمو قرص کنه توی اون لحظه حتی حل شدن اون مشکلات منو اینقدر آروم ن جغد...
ما را در سایت جغد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0sedayesokoot0013 بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 0:05